
این مقاله مروری با تمرکز بر المان های مناسب برای طراحی محیط های آموزشی ای که در روند ارتقای خلاقیت دانش آموزان تاثیر مثبت دارند، در چهار بخش نگاشته شده است.
بخش اول
مقدمه: محيط كالبدي و تأثيرات آن در زندگي روزمره مردم از مسائلي است كه در سالهاي اخير از طرف متخصصين بسياري مورد تحليل و بررسي قرارگرفته است (۱).
مطابق نظر دوبوس مردمي كه در محيط بدون ويژگي و جنبه خاصي حبس شده اند، از نظر فكري و احساسي در رنج هستند و توانايي انسانها زماني به طور كامل ابراز ميشود كه محيط فيزيكي طيف گستردهاي از تجربيات را فراهم كند(۲). در آموزش و پرورش نوين راه انداختن دانشآموز از نشان دادن يك راه مشخص مهم تراست. چنين ضرورتي؛ آزادي پرسش، انديشه، انتقاد و حق شك و جرأت خلاقيت و نوآوري را اجتناب ناپذير ميسازد(۳). همچنين آنچه با نگاه به عالم هستي توجه ما را به خود جلب ميكند وجود تغييرات است. به واسطه ايجاد اين تغييرات است كه دانشآموزان خواهند توانست محيط اطراف خود را كشف نموده و زمينههاي ايجاد خلاقيت را در خود پرورش دهند(۴). بنابراين از عوامل مؤثر تربيتى در آموزش و پرورش نوين، چگونگى معمارى، كالبد و فضاى مدرسه است(۵)
محيط دامنه وسيعي از تجربه كالبدي را در اختيار انسان ميگذارد و در محيط بدون تنوع در ساخت و نما، انسان ازلحاظ احساسي و فكري تحت فشار است. در معماري نوين هم در سالهاي اخير، چه در جنبه طراحي و چه تئوري و تحقيقاتي مؤلفههاي محيطي و كالبدي و تأثير آنها بر انسان موردتوجه قرارگرفته است. كليه عوامل فيزيكي محيط، مانند نور، منظر، صداها و حتي آلودگي صوتي و بصري ميتواند تأثير مثبت يا منفي بر ميزان رشد خلاقيت داشته باشد. هرچند درزمينهی تأثير محيط بر خلاقيت، تحقيقات بسيار گستردهاي انجام گرفته است، از جمله محيط اجتماعي (روابط اجتماعي)، اما تأثير محيط كالبدي و عوامل آن بر خلاقيت انسان كمتر موردتوجه بوده است(۱)
تمركز پژوهشها در زمينهی خلاقيت بر روي خصوصيات شخصي آن، سهم پتانسيل فیزیکی محیط را نادیده گرفته است(۶) با اينحال بعضي از متفكرين حوزه خلاقیت، نقش بالقوه محيط فيزيكي (شامل مؤلفههاي معماري) را بر خلاقيت میپذیرند(۷)
مسأله ديگر در ساخت مدارس اين است كه بيشتر جنبه كمي مدنظر سازمان نوسازي مدارس كشور است و كمتر به جنبههاي كيفي فضاهاي كالبدي يك مدرسه توجه ميشود و تيپ هايي را كه براي ساخت مدارس ارائه ميدهند براي تمامي گروههاي سني يكسان است و اين مسأله خود مانعي ميشود تا دانشآموزان نتوانند بهخوبي حس كنجكاوي، ابتكار، تخيل و ساير عوامل مؤثر در خلاقيت را در خود شكوفا كنند، بنابراين هدف اصلي از انجام اين پژوهش، استخراج اصولي جهت طراحي فضاهاي آموزشي است. اصولي كه بتوان از طريق اجرايي نمودن آنها درزمينهی معماري كالبدي مدارس، زمينههاي ارتقاء خلاقيت را در دانش آموزان بهوجود آورد. از خصوصيات بارز تفكر آدمي، آفرينندگي يا خلاقيت است. در سالهاي اخير در مراكزپژوهشي و هم محافل تربيتي مفهوم آفرينندگيهاي افراد خلاق موردبحث و بررسي بوده است و بي ترديد پرورش خلاقيت، يكي از مهمترين هدفهاي تعليم و تربيت به شمار ميآيد(۸)
طراحي فضاهاي آموزشي مانند مدارس از آن جهت داراي اهميت است كه گامپ محاسبه نمود به طور متوسط، هر فرد حدود ۱۴ هزار ساعت از عمر خود را از دوره ابتدايي تا ديپلم در مدرسه مي گذراند(۹)
اين در حالي است كه بسياري از ساختمان هاى مدارس به دلايل گوناگون آسيب ديده اند و با محيط نشاط انگيز براى آموختن علم و دانش تناسب اندكي دارند. در چنين مدارسي كه فضاي كالبدى مدرسه و محيط حاكم بر روح و روان دانش آموزان باعث خستگي، بي نظمي و بي تمركزي دانش آموزان مي شود، تحقق يافتن اهداف مورد نظر در زمينه خلاقيت با مشكل جديد رو به رو است. «هم چنين انتقال پيام هاي تربيتي و رشد دهنده به سختي و به كندي صورت خواهد گرفت و شوق و رغبت يادگيري در دانش آموزان را به حداقل خواهد رساند(۱۰)
هدف از انجام اين پژوهش اين است كه با بررسي پژوهش هاي پيشين و ساير نظريهها در زمينه تأثير محيط كالبدي بر خلاقيت در قسمت بدنه تحقيق، عوامل مؤثر بر خلاقيت استخراج شود. تاكنون مطالعات زيادي در مورد خلاقيت صورت گرفته اما كمتر مطالعاتي وجود دارد كه بخواهد دقيقاً نشان دهد كه چه عوامل كالبدي و عملكردي مي توانند باعث تقويت عوامل موثر در خلاقيت دانش آموزان شوند. براي نمونه در پژوهشي كه در ايران توسط مظفر، حسيني، باقري و عظمتي در مقاله " نقش فضاهاي باز محله در رشد و خلاقيت كودكان" انجام پذيرفت اصولي از جمله آسايش و ايمني، جذابيت، مقياس و ... جهت طراحي و مناسب سازي فضاهاي باز محلات مسكوني كه مي توانند به رشد خلاقيت كودكان كمك كند بيان شد(۱۱)
مقالات مرتبط
.jpg)