
در سال ۲۰۱۵، سازمان جهانی طراحی۱ در مجمع عمومی خود طراحی صنعتی را: " یک فرایند حل مسئله استراتژیک قلمداد کرد که متضمن نوآوری و موفقیت کسب و کار است و از طریق محصولات، سیستمها، خدمات و تجربیات نوآورانه به کیفیت بهتر زندگی منجر میشود، همچنين اظهار داشت كه طراحی صنعتی، در روند طراحی انسان را در مرکز آن قرار داده است".
نقش طراحی برای رقابت اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی از اهمیت بالایی برخوردار است. انجمن علمی طراحی صنعتی آمریکا۲ (۲۰۱۵)، طراحی صنعتی؛ را فرآیند حرفهای واسط میان کاربر و تولیدکننده قلمداد کرده که طی آن پارامترهای مشترک از منظر عملکرد، ارگونومی، زیباییشناسی؛ بهینه شده و در نهایت بصورت محصول، سیستم یا خدمات ارایه میگردد. از منظر تونیفرای۳ و هسکرت۴ طراحی صنعتی با مسأله تولید صنعتی، فروش، سرمایهداری و اقتصاد در ارتباط است (Tezel: ۲۰۱۱). در مفهوم بومی میتوان طراحی صنعتی را حاصل ویژگیهای هنری و مصرفی تؤامان دانست که علاوه بر جنبههای کاربردی قوی از بینش، ذوق و فرهنگ نیز برخوردار است و میتوان آن را هنر ـ صنعت قلمداد کرد و در ضمن برخورداری از ویژگیهای صنعتی دارای ماهیت هنری و زیباییشناسی هم هست و به پشتوانهی ماهیت کاربردیاش الزام تولید و تکرار را نیز فراهم میآورد.
کاربر بعنوان مهمترین عامل در فرایند طراحی است، شناخت وی و پیشبینی نیازهای کاربر و همزمان نوع و ویژگیهای تعامل کاربر با محصول و محیط استفاده، حلقهی مفقوده طراحی کاربرمحور است که بهترین نوع پاسخ را در مقابل نیازهای انسان ارایه میدهد. طراحان در بخشها و ابعاد مختلف فرایند طراحی به روشهای مختلف به مطالعه ویژگیهای فیزیکی و روانی کاربران میپردازند تا بواسطه آن ضمن تشخیص نیازهای واقعی، پاسخی مناسب را در قالب (محصول، سیستم، خدمات) ارایه نمایند. بدون تردید در این مرحله حضور و نقش طراحان شناختی بمنظور تسهیلگر فرایند شناخت کاربر و نیازهای وی ضروری مینماید.
انقلاب شناختی در طراحی صنعتی
امروزه با حرکت از جوامع صنعتی به جوامع خلاق نقش طراحان صنعتی نیز از تعاریف اولیه فاصله گرفته و دانش طراحی به سمت دانشهای بینارشتهای تمایل پیدا کرد و صرفاً در قراردادن فرم زیبا و عملکردی مناسب در محصول خلاصه نمیشود. (دیاگرام 1).
دیاگرام 1. جدول زمانی ظهور گرایشهای مختلف در طراحیصنعتی (مأخذ: نگارنده)
در جوامع خلاق در راستای پیشرفت دانش و شکلگیری انقلاب شناختی، در طراحی صنعتی گرایشی جدید به منصه ظهور رسید که هدف آن افزایش ارزشهای مطلوب در دامنهی شناخت کاربر و عملکرد محصولات است. طراحی شناختی اگرچه دامنهای از علوم بسیط و گسترده از روانشناسی تا زبانشناسی را خطاب قرار داده اما با استفاده از تکنولوژی بمنظور بهبود فرایند همدلی با کاربر، کوتاه کردن زمان توسعه و افزایش تغییرپذیری در محصولات محدود شدهاست (Kim, ۲۰۱۱). کاربرد تکنولوژی در طراحی شناختی بمنظور افزایش سرعت تغییر از یک سو و گسترش تفکر خلاق در میان افراد جامعه است. طراحی شناختی اغلب به عنوان بخشی از "طراحی رسانه دانش " دیده میشود. این دیدگاه به وضوح به دیدگاه محدود از شناخت اتکا دارد، که "طراحی شناختی" را به عنوان راهی برای انطباق طراحی دیداری با پردازش اطلاعات انسانی از طریق احساس، ادراک و تفکر منطقی میبیند. دیدگاه وسیعتر از شناخت بصری میتواند شامل تمام تواناییهای ذهنی؛ مانند تخیل، شهود و محبت باشد. با این وجود، هدف از طراحی شناختی این است که فرایندهای شناختی از جمله تخیل و شهود را با استفاده از فرآیندهای طراحی نه تنها برای واسطهای کامپیوتری که برای طیف وسیعی از محصولات کاربردی سازد (Haserbrook, ۲۰۱۶).
طراحی شناختی
پس از انقلاب شناختی که در دههی ۱۹۷۰ در آمریکا به منصهی ظهور رسید علوم شناختی به دامنهی وسیعی از علوم قدم گذاشت. علوم مختلف نظیر ارگونومی شناختی، روانشاسی شناختی، زبانشناسی شناختی و خلاقیت شناختی .... از جمله علومی است که در حوزهی علوم شناختی معرفی و بوجود آمدند، طراحی صنعتی نیز بعنوان یکی از رشتههای تأثیرگذار و مرتبط با علوم شناختی از قاعده این تأثیر و تأثر مستثنی نبود. مطالعات گسترده در خصوص شناخت طراحی، از دهههای 1960 – 1980، در میان آثار طیف وسیعی از اندیشمندان این حوزه نظیر، هورست ریتل۵، کیز دورست۶، دونالد شون۷، ریچارد بیوکانان۸، نایژل کراس۹ و .... مطرح گردید که پایهگذار شکلگیری کاربرد علوم شناختی و روانشناسی شناختی در طراحی بود.
بسیاری از علوم شناختی نظیر ارگونومی، روانشناسی، نشانهشناسی ارتباط مستقیم با طراحی شناختی برقرار کردند و در فرایند طراحی محصول، خدمات و ارتباطات، تأثیرات انکارناپذیری گذاشتند. بعنوان مثال روانشناسی شناختی در طراحی به معرفی فرایندهای ذهنی یا درونی مرتبط با ادراک محیط و محصولات و نحوهی پردازش اطلاعات مربوط برای برقراری ارتباط دوسویه بین کاربر با محصول و کاربر با محیط استفاده مداخله کرد و فرایند شناخت در کاربران را تسهیل و با دقت بیشتری رصد کرد، تا حدودی به پیشبینی رفتار مخاطب طی این فرایند ارتباطی بپردازد و چرخهی صحیح ارتباط محصول با کاربر انجام شود.
دونالد نورمن در نوامبر ۲۰۱۷ ، "طراحی شناختی"؛ را رشتهای فراگیر و در برگیرنده تمامی سطوح دانش طراحی قلمداد کرد که قابل تقلیل به یک حوزهی خاص نیست. وی بیان کرده طراحی شناختی عبارتند از فهمیدن انسان یا درک سطوح شناختی در انسان و بکار بردن این تواناییها در خصوص بهتر کردن ارتباط انسان با محیط، محصول، خدمات، سیستمها، و ... که با آن درگیر است. همهی وظایف طراحان شناختی در راستای بکار بردن این دانش برای مزیت انسانهاست و برقراری پل ارتباطی میان انسان و پیشرفت اجتنابناپذیر تکنولوژی (Norman,November ۳, ۲۰۱۷)(بازیابی شده در تاریخ ۳۱ جولای ۲۰۲۰).
پانویس :
- World Design Organization
- IDSA: Industrial Design Society of America
- Tony Fry
- John Heskert
- Horst Rittel
- Kees Dorst
- Donald Schön
- Richard Buchanan
- Nigel Cross
مقالات مرتبط
.jpg)